با سلام خدمت شما
امروز یاد خاطره ای افتادم یکی از روزهای تابستون زمانی که حدودا 13الی14سال داشتم عضله ساق پام خیلی عمیق پاره شد به طوری که استخوان پام دیده میشد خون با فشار زیاد بیرون میزد منو به خونه بهداشت بردن اطرافیام همه دادو بیداد میکردند عین الله شهابی مثل همیشه خونسرد و لبخند به لب اومد زخمم رو معاینه کرد گفت 3تا بخیه میخواد بیحسی نداریم اما نخ بخیه داریم باید تحمل کنی وقتی شنیدم بیحسی ندارن زیر بار نرفتم اما اون مثل همیشه کار خودش رو کرد با کمک چند نفر از هم محلیها 3تا بخیه بدون بیحسی به پام زد و روزای بعد میرفتم خونه بهداشت پانسمانش رو عوض میکردم بعد از حدود یکی دو هفته خوب شد.
با خود فکر میکنم که اون زمان قدیم توی این روستای دور افتاده با اون جاده و نبودن وسیله اگه میخواستن منو با اون وضعیت خونریزی به شهر برسونن چه قدر درد میبایست بکشم خدا خیرش بده
این یکی از هزاران هزار خدمت ارزنده و قابل تقدیر آقای عین الله شهابی نژاد در منطقه سیاهکوه بود
لذا برخود واجب دانستم که از طرف خودم و تمام اهالی سیاهکوه از زحمات آقای عین الله شهابی نژاد چه در دوران خدمت خود در خانه بهداشت سیاهکوه و چه در زمانی که محل کار ایشان به شهرستان انتقال پیدا کرد تشکر و قدردانی نمایم چرا که نامبرده در دوران خدمت خود در خانه بهداشت سیاهکوه با وجود امکانات کم و مشکلات زیاد به خوبی از پس بیماریها و بهداشت منطقه بر میومد وقت و بی وقت با خونسردی تمام بیمار مراجعه کننده رو معاینه و درمان میکرد ویا در صورت نیاز هرموقع از شب وقتی که قاصدی میومد و خبر بدحال بودن فردی رو در روستاهای اطراف میداد با موتور به روستاهای اطراف مراجعه میکرد و کارهای مربوط به درمان رو انجام میداد و اگر هم نیاز به اعزام بیمار به شهرستان بود خودش میبایست زحمتش رو بکشه چون تنها ماشین خودش دردسترس بود
وقتی که ایشان محل کارش به مرکز بهداشت شهرستان انتقال پیدا کرد از خونه بهداشت سیاهکوه غافل نشد و هفته ای چندبار سرکشی میکرد و کارهای مربوطه انجام میداد با گرفتن سهمیه دارو هیچ وقت داروخونه خونه بهداشت خالی نمیموند هیشه پیگیر کارهای مربوط به اعزام دکتر به منطقه بودند وخیلی کارهای دیگه که من و خیلی از هم محلی های عزیز از اونا بیخبریم
از خداوند مننان برای ایشان و خانواده محترمشان سلامتی و طول عمر پراز خیر و برکت جهت ادامه خدمت خواستارم.
بسم الله الرحمن الرحیم
مقدمه:
این برگ نوشته را تقدیم میکنم به اجداد و پدرانم، که با عرق و خون خود بیابانی را آباد و مهیا کرده اند، تا من در این آبادی چشم باز کنم و به هستی سلام دهم. باشد تا روزی که پای جای پای آنان گذاشته و زادگاهمان را آبادتر از این که هست نماییم.
چشمانت را باز کن، اصالتت را ببین. که بودی؟؟؟؟ چه شدی؟؟؟؟ هر آنچه هستی باش.
من منم. نه منه خیال! نه منه رویا و آرزو! مرآ انگونه که هستم باور کن!آن گونه که هستم ببین.
کاش کمک میکردی تا پلک شقایق خفته را با هم بگشاییم. با هم زادگاهمان را به اوج پرتاب کنیم. کاش بودی تا بام خوشبختی را با هم نقاشی کنیم. به رنگ ماندگار مهربانی.
دل نوشته هایت را با روبانی اسمانی، در بوقچه ای مهربانی برایم بپیچ و آن را به دست کبوتر ارزوهایت ده تا آن را در قسمت نظرات بگذارد. وطنم سیاهکوه، من به تو می بالم.
-----------------------------------------------------------------------------------------------
معرفی و موقعیت جغرافیای:
برای مشاهده در ابعاد واقعی بر روی تصویر کلیک کنید
منطقه سیاهکوه یکی از بخش های شهرستان ارزوئیه متشکل از چندین روستا(استخروئیه که مرکز سیاهکوه به حساب می آید. بنابدان.اونان. رزدر آباد. گودحوض. سفیدخانی و....) در جنوب شهرستان بافت، شرق شهرستان ارزوئیه و غرب شهرستان جیرفت واقع گردیده است. این منطقه دارای آب و هوای سرد و در برخی مناطق گرم و درختانی همچون گردو، انار،بادام،زردآلو، خرما، و مرکبات می باشد. منطقه سیاهکو به بخش ها و مناطق زیادی همچون چنچری، چاه انجیر، باغ پرکی، طاویقا، دِرنگی،جرنگ آباد، چاه جمال، دِرِشک، حاج یوسف، بنوباغ، بن گوهر و .... تقسیم می شود. شغل اکثریت مردم این ناحیه کشاورزی و دام داری می باشد. متاسفانه همانند اکثر روستاهای کشور، شهر نشینی باعث کاهش جمعیت و روی آوردن مردم این منطقه به شهرهای اطراف شده است.
-----------------------------------------------------------------------------------------------
قدمت تاریخی:
نام خانوادگی اکثر مردم منطقه سیاهکوه شهابی می باشد. گفته می شود در گذشته های دور(حدودا 8 نسل قبل) در شهرکرد امروزی فردی به نام شهاب الدین با دولت وقت خود درگیر و به همراه هفت پسر خود به نام های شمس الدین، غیاث الدین و .... به استان کرمان مهاجرت کرده. پس از مدتی یکی از فرزندان وی در گذشت، سه تن از آنان به زادگاه خود برگشته و سه تن دیگر در مناطقی از استان کرمان به نام های سیاهکوه، رابر و بافت ساکن شدند. تمامی نسل فرزندی که در منطقه سیاهکو ساکن شدند به احترام جد بزرگ خود شهاب الدین نام خانوادگی خود را شهابی نهادند